هر مدیری باید سبک رهبری خود را بشناسد و همواره برای بهبود آن تلاش کند تا بتواند سازمانی موفق و کارمندانی باانگیزه داشته باشد.
«یک رهبر خوب باید …»
شما جمله بالا را به چه کلماتی تکمیل میکنید؟ این کلمات سبک رهبری شما را تا حدود زیادی مشخص میکنند.
رهبران همیشه در حال تغییر و بهبود روش خود برای رشد شرکت هستند. هرچه زمان بیشتری از رهبری آنها بگذرد، سبک رهبری و کلماتی که برای تکمیل جمله بالا استفاده میکنند تغییر میکند.
برای اینکه رهبران خوبی در آینده باشید، ابتدا باید سبک رهبری خود را بشناسید تا بتوانید آن را بهبود دهید. برای اینکه تاثیر هر نوع از رهبران بر یک سازمان را درک کنید، ۸ مدل از رایجترین سبکهای رهبری را بررسی میکنیم. با مطالعه هر یک از این سبکها و مقایسه ویژگیهای خود با این رهبران، میتوانید سبک رهبری خود را تشخیص دهید.
۱- رهبری دموکراتیک (Democratic Leadership)
همان طور که از نام این سبک میتوان حدس زد، رهبر بر اساس نظر و ایدههای اعضای تیم تصمیمگیری میکند. با وجود اینکه رهبر تصمیمگیرنده نهایی است؛ اما نظرات تمام اعضای تیم تاثیر زیادی بر تصمیم او میگذارند.
رهبری دموکراتیک یکی از موثرترین سبکهای رهبری است؛ زیرا این رهبران حتی به کارمندان رده پایین نیز قدرت و اختیار تصمیمگیری میدهند و این موضوع باعث میشود که آنها برای جایگاه شغلی آینده خود و تصمیمگیریهای مهمتر و سختتر آماده شوند.
یک رهبر دموکراتیک در جلسه با اعضای تیم خود، چند گزینه مختلف را مطرح میکند و بعد همه اعضا درباره این گزینهها و تصمیمات مختلف بحث میکنند. بعد از اتمام بحث، رهبر نظرات و بازخوردهای افراد را بررسی میکند و برای انتخاب تصمیم نهایی رایگیری میکند.
لازم به ذکر است که این سبک رهبری در اکثر سازمانها اثربخش است.
۲- رهبری استبدادی یا اقتدارگرایانه (Autocratic Leadership)
رهبری استبدادی دقیقا برعکس رهبری دموکراتیک است. در این سبک رهبری، رهبر بدون در نظر گرفتن نظرات اعضای تیم و بدون گفتوگو با آنها تصمیمگیری میکند و کارمندان نیز باید به تصمیم او احترام بگذارند و به آن پایبند باشند.
برای مثال یک رهبر مستبد، بدون نظرسنجی و مشورت با کارمندان، ساعت کاری و ساعت شیفتها را تغییر میدهد. به این ترتیب، رهبری استبدادی نه برای کارمندان و نه برای رشد سازمان مفید نیست.
در دنیای امروز هیچ سازمانی نمیتواند با این سبک رهبری دوام بیاورد و در مدت کوتاهی کارمندان خود را از دست میدهد. یک رهبر خوب باید در تصمیمات خود، به کارمندان توجه داشته باشد و از نظرات و ایدههای آنها استفاده کند.
۳- رهبری تفویضی (Delegative Leadership)
رهبری تفویضی که به آن رهبری Laissez-Faire نیز میگویند، گاهیاوقات اثربخش است. Laissez-Faire یک عبارت فرانسوی و به معنای «اجازه بده آنها انجام دهند» است. رهبرانی که این سبک رهبری را دارند، تقریبا تمام اختیارات را به کارمندان خود واگذار میکنند.
برای مثال در استارتاپهای کوچکی که هیچ قانونی برای ساعت کار یا تاریخ تحویل پروژهها وجود ندارد، سبک رهبری تفویضی حکمفرما است.
این رهبران به طور کامل به کارمندان خود اعتماد دارند و به جای جزئیات کار آنها، روی نتیجه کلی تمرکز میکنند.
با وجود اینکه رهبری تفویضی بیشترین قدرت تصمیمگیری و اختیار را به کارمندان میدهد و آنها میتوانند همه کارها را طبق میل خود انجام دهند، اما باعث کاهش فرصتهای رشد و توسعه شرکت میشود.
۴- رهبری استراتژیک (Strategic Leadership)
رهبران استراتژیک علاوه بر اینکه مدیریت امور جاری را برعهده دارند، به فکر آینده سازمان و فرصتهای رشد آن نیز هستند. آنها مسئولیت امور اجرایی را بر عهده گرفتهاند و در عین حال این اطمینان را به اعضای گروه میدهند که سازمان رشد خواهد کرد و به موفقیت خواهند رسید.
رهبری استراتژیک یکی از سبکهای رهبری مطلوب در بسیاری از شرکتها است؛ زیرا باعث رشد شرکت در بلند مدت میشود.این رهبران، متواضع هستند و این توانایی را دارند که همزمان روی چند موضوع تمرکز کنند.
۵- رهبری تحولگرا (Transformational Leadership)
رهبر تحولگرا همیشه در حال تغییر و بهبود فرآیندهای موجود در سازمان است. در سازمانهایی با این سبک رهبری، کارمندان مجموعهای از اهداف و وظایف برای بازههای زمانی مشخص دارند؛ اما رهبر سعی میکند تا همواره آنها را از حاشیه امنشان خارج کند.
رهبر تحولگرا در ابتدای هر پروژه، برای هر یک از کارمندان لیستی از وظایف و زمان تحویل کارها ایجاد میکند و به آنها میدهد. در ابتدا این اهداف برای کارمندان ساده هستند اما به مرور زمان پیچیدهتر میشوند و کارمندان با چالشهای بیشتری روبهرو میشوند. حتی ممکن است زمان در نظر گرفته شده برای رسیدن به اهداف کوتاهتر شود.
این سبک رهبری در شرکتهایی که از نظر فکری رشد یافتهاند طرفداران زیادی دارند؛ زیرا باعث میشود که کارمندان از تواناییها و استعدادهای خود آگاه شوند.
برای اینکه این رهبر بتواند مسئولیتهای جدیدی را به هر یک از کارمندان محول کند، باید گزارشات دقیقی از عملکرد فردی آنها دریافت کند و فرآیند یادگیری آنها را ردیابی و بررسی کند.
۶- رهبری معاملاتی (Transactional Leadership)
این نوع رهبری در سازمانهای امروزی نسبتا متداول است. این رهبران دقیقا به اندازه عملکرد کارمندان به آنها پاداش میدهند. یک مثال رایج برای رهبری معاملاتی، سازمانهایی هستند که در پایان هر ماه بر اساس تعداد فروش هر یک از فروشندگان به آنها پاداش میدهند.
رهبران معاملاتی معمولا در ابتدای کار، یک برنامه کاری برای کارمندان ایجاد میکنند و وظایف و مسئولیتهای هر یک از کارمندان را به صورت دقیق مشخص میکنند. این رهبران از طریق راههای مختلف مانند در نظر گرفتن پاداش، به کارمندان خود انگیزه میدهند تا طبق برنامه پیش بروند و به اهداف تعیین شده برسند.
۷- رهبری به سبک کوچ (Coach-Style Leadership)
در این سبک رهبری، رهبر یک سازمان مانند کوچ یک تیم ورزشی، روی شناسایی و پرورش نقاط قوت هر یک از کارمندان و استراتژیهایی که باعث بهبود عملکرد تیمی میشود تمرکز میکند. این سبک رهبری شباهتهای زیادی با رهبری دموکراتیک و رهبری استراتژیک دارد؛ اما تاکید بیشتری بر رشد و موفقیت هر یک از کارمندان دارد.
این نوع رهبران، تیمی متشکل از افراد متخصص در زمینههای مختلف و مجزا تشکیل میدهند. این سبک رهبری در بلند مدت روی این موضوع تمرکز دارد که یک تیم قوی تشکیل شود که در آن، هر یک از اعضا بهخوبی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و از تواناییهای منحصربهفرد خود برای انجام دادن کارها استفاده میکنند.
مدیران با این سبک رهبری به کارمندان خود وظایف جدیدی را محول میکنند، آنها را راهنمایی میکنند و بازخوردهای سازندهای به آنها میدهند تا به رشدشان کمک کنند. همچنین اعضای تیم را تشویق میکنند تا مهارتهای خود را به دیگر اعضای تیم آموزش دهند.
۸- رهبری بوروکراتیک (Bureaucratic Leadership)
در سبک رهبری بوروکراتیک، نظرات هر یک از کارمندان در تصمیمگیری مدیر اثربخش است؛ اما اگر نظرات آنها با خط مشی شرکت یا فرآیندهای قدیمی در تضاد باشد، آنها را رد میکند.
بیشتر در سازمانهای سنتی، بزرگ و قدیمی شاهد رهبری بوروکراتیک هستیم. در این شرکتها اگر یکی از کارمندان یک استراتژی قوی و جدید را به مدیر پیشنهاد دهد، به احتمال زیاد پیشنهاد او رد میشود.
دلیل مقاومت مدیران با این سبک رهبری در مقابل روشهای جدید این است که شرکت آنها مدتی طولانی با روشهای موجود موفق بوده است و امتحان روشهای جدید ممکن است باعث به هدر رفتن زمان و منابع سازمان شود.
کارمندان در سازمانهایی با این سبک رهبری، به اندازه کارمندان در سازمانهای استبدادی کنترل نمیشوند؛ اما باز هم آزادی کامل برای انتخاب روش انجام کارهای خود ندارند. این سبک رهبری نوآوری را در افراد کاملا از بین میبرد و به هیچ عنوان برای شرکتهایی که به دنبال رشد سریع هستند و اهداف بزرگی دارند مناسب نیست.
ارزیابی سبک رهبری
یک رهبر میتواند بر اساس صنعتی که در آن فعالیت میکند و موانعی که پیش روی خود دارد، از چند مورد از سبکهای رهبری که در بالا توضیح دادیم، به صورت ترکیبی استفاده کند.
به گفته بیل توربرت (Bill Torbert) و دیوید روک (David Rooke) در ریشه هر یک از این سبکها، چیزی به نام «منطق عمل» وجود دارد. منطق عمل هر مدیر مشخص میکند که او چگونه محیط اطراف خود را تفسیر میکند و زمانی که قدرت یا امنیت او در معرض خطر قرار میگیرد چه واکنشی نشان میدهد.
این موضوع شکلدهنده یک ابزار محبوب است که «پروفایل توسعه رهبری» نام دارد و توسط پروفسور تولبرت و یک فیزیولوژیست به نام سوزان کوک- گروتر ساخته شده است.
در این ابزار، ۳۶ جمله که انتهای آنها باز هستند وجود دارد تا محققان بتوانند از این طریق متوجه شوند که چگونه میتوانند سبک رهبری یک فرد با بهبود دهند.
در ادامه این مطلب، ۶ منطق عمل و نمونهای از جملات باز مربوط به آنها را بررسی میکنیم تا بتوانید سبک رهبری خود را مشخص کنید.
۱- فردگرا (Individualist)
افراد فردگرا، خلاق و خودآگاه هستند و به جای عملکرد کلی سازمان، در درجه اول روی اعمال و توسعه فردی خود تمرکز میکنند. این افراد همواره میخواهند از اهداف شخصی خود فراتر روند و بهطور مداوم مهارتهای خود را توسعه دهند. ممکن است جملات زیر را از افراد فردگرا بشنوید:
- I1: یک رهبر خوب باید همیشه به بینش خود نسبت به فرآیندهای سازمانی موجود اعتماد کند.
- I2: شرح دادن یک موضوع برای دیگران بسیار مهم است تا بتوانید ایدههای پیچیده را بهراحتی با آنها مطرح کنید.
- I3: من پیشرفت را به موفقیت پایدار ترجیح میدهم.
۲- استراتژیست (Strategist)
افراد استراتژیست نسبت به محیطی که در آن کار میکنند بهشدت آگاه هستند. آنها درک عمیقی از ساختارها و فرآیندهای کسبوکار خود دارند و همچنین میتوانند از این فریمورکها انتقاد کنند و بخشهایی که نیاز به بهبود دارند را شناسایی کنند. ممکن است جملات زیر را از افراد استراتژیست بشنوید:
- S1: یک رهبر خوب همیشه باید بتواند بین گروههای مختلف ارتباط برقرار کند.
- S2: بسیار مهم است که به توسعه کل سازمان و رشد و افزایش دستاوردهای هر یک از افراد کمک کنم.
- S3: تعارض اجتنابناپذیر است؛ اما من برای حل تعارضات، به اندازه کافی از روابط شخصی و حرفهای اعضای تیم خودم آگاه هستم.
۳- کیمیاگر (Alchemist)
روک و تولبرت این مورد را به عنوان تکاملیافتهترین و موثرترین منطق عمل برای مدیریت تغییرات سازمانی توصیف میکنند. چیزی که افراد کیمیاگر را از دیگران متمایز میکند، توانایی منحصربهفرد آنها برای درنظرگرفتن دورنمای سازمان در همه کارها است؛ البته این افراد اهمیت جزئیات کارها را درک میکنند و آنها را جدی میگیرند. ممکن است جملات زیر را از افراد کیمیاگر بشنوید:
- A1: یک رهبر خوب به کارمندان خود کمک میکند تا به بالاترین پتانسیل خود برسند و آگاهی اخلاقی و همدلی لازم برای رسیدن به این پتانسیل را به دست آورند.
- A2: بسیار مهم است که یک تاثیر مثبت و عمیق روی هر کاری که انجام میدهم بگذارم.
- A3: من توانایی منحصربهفردی در ایجاد تعادل بین نیازهای کوتاهمدت و اهداف بلندمدت دارم.
۴- فرصتطلب (Opportunist)
افراد فرصتطلب نسبت به دیگران بیاعتماد هستند و برای مدیریت کارمندان کمی آنها را کنترل میکنند. ممکن است جملات زیر را از افراد فرصتطلب بشنوید:
- O1: یک رهبر خوب همیشه باید با دیگران رقابت داشته باشد تا بهترین نسخه از خودش باشد.
- O2: من این حق را دارم که نظرات افرادی که ایده من را نقد میکنند رد کنم.
۵- دیپلمات (Diplomat)
بر خلاف افراد فرصتطلب، دیپلماتها به دنبال رقابت با دیگران یا کنترل شرایط نیستند. یک فرد دیپلمات به دنبال این است که مطابق با هنجارهای موجود عمل کند و کمترین تغییر را در سازمان ایجاد کند. ممکن است جملات زیر را از افراد دیپلمات بشنوید:
- D1: یک رهبر خوب باید همیشه در مقابل تغییراتی که بیثباتی ایجاد میکند مقاومت کند.
- D2: بسیار مهم است که بین اعضای تیم همبستگی ایجاد کنید تا روابط آنها دور از تعارض باشد.
- D3: من به نقشهای رهبری حمایتی و تیمگرا تمایل بیشتری دارم.
۶- کارشناس (Expert)
این فرد در زمینه کاری خود حرفهای است و همواره در حال بهبود دانش خود درباره یک موضوع است. او برای برآورده کردن انتظارات بزرگ خود تلاش میکند. روک و تولبرت، این فرد را به عنوان یک فرد با استعداد و یک منبع دانش برای تیم توصیف میکنند. اما این افراد یک ضعف بزرگ نسبت به بسیاری از رهبران خوب دارند و آن هم، عدم وجود هوش احساسی در آنها است. ممکن است جملات زیر را از افراد با منطق عمل کارشناس بشنوید:
- E1: یک رهبر خوب باید گزارشات مستقیم خود و پیگیری اطلاعات درباره نیازهای سازمان را در اولویت قرار دهد.
- E2: در جلسات سازمانی برای حل مشکلات، نظر من صحیح است.
سبک رهبری شما چیست؟
به هر یک از جملههایی که در بالا وجود دارند فکر کنید. فکر میکنید منطق عمل شما کدام یک از آنها است؟ در جدول زیر منطق عمل مربوط به هر یک از سبکهای رهبری را نوشتهایم. با انتخاب جملات شبیه خودتان، میتوانید تا حدودی سبک رهبری خود را مشخص کنید.
سبک رهبری |
منطق عمل |
دموکراتیک |
S3 |
استبدادی |
O1, O2, E1, E2 |
تفویضی |
D2, D3, E1 |
استراتژیک |
S1, S2, A3 |
تحولگرا |
I1, I2, I3, A1, A2 |
معاملاتی |
D3 |
بروکراتیک |
D1 |
هرچهقدر با منطق عملهای بیشتری موافق باشید، احتمال اینکه سبک رهبری شما ترکیبی از موارد بالا باشد بیشتر است. در نظر داشته باشید که ویژگیهایی بالا، در یک فرد ثابت نیستند و ممکن است تغییر کنند. یک رهبر میتواند در بازههای زمانی مختلف، سبکهای رهبری متفاوتی را تجربه کند.
منبع: Hubspot Blog
یک نظر در “چگونه سبک رهبری خود را پیدا کنیم؟ + ۸ سبک رایج رهبری”