اگر میخواهید رهبر خوبی باشید، ابتدا خودتان را رهبری کنید و در این راه به ۵ نکته زیر توجه کنید.
قبل از اینکه مهندس نرمافزار شوم، فکر میکردم مهمترین بخش این شغل کد زدن است؛ اما اشتباه میکردم. سختترین و مهمترین بخش شغل یک مهندس نرمافزار، همکاری با دیگران است. من همیشه با خود میگفتم «من هیچوقت مدیر نمیشوم تا بتوانم تمام توجه و تمرکزم را روی کامپیوتر بگذارم.»
اگر میخواهید سریع حرکت کنید، تنها قدم بزنید؛ اما اگر میخواهید به مقصد دوری بروید، با دیگران قدم بزنید.
من دوست داشتم فقط کد بزنم و تعجب میکردم که «چرا دیگران به ایدههای من گوش نمیدهند؟» برای مثال زمانی میخواستم نحوه استفاده از APIها را در شرکت به گونهای تغییر دهم که از امنیت بالاتری برخوردار باشند و با چرخه توسعه API در تیمهای توسعه محصول سازگارتر باشند؛ اما ماهها تلاش کردم تا اعضای تیم و مدیران محصول را متقاعد کنم که انجام این کار ارزشمند است.
بعد از چند بار تلاش ناموفق برای فروش ایدهها و متقاعد کردن افراد، متوجه شدم عنصر مهمی در کارم جا مانده و آن هم «رهبری» است. من متوجه شدم برای اینکه پیشرفت کنم باید به دیگران نیز کمک کنم تا با من رشد کنند. در واقع باید از طریق مهارت رهبری، تاثیر بیشتری روی افراد میگذاشتم.
رهبری خود
من به عنوان یک مهندس در اسلک (Slack) دریافتم که رهبری با مدیریت متفاوت است. مدیران، مسئول گزارشات خود هستند؛ روی تیمسازی از طریق کوچینگ و ساختار تیمی تمرکز دارند و برای حمایت از رشد تیم خود، عملکرد را مدیریت میکنند.
مدیران اغلب رهبر هستند؛ اما رهبری کاری جداگانه است که هر کسی میتواند آن را انجام دهد. رهبری به معنای الهامبخشی و تاثیرگذاری روی دیگران بدون اتکا به قدرت است. رهبری به معنای برقراری ارتباط با یک چشمانداز و توانمندسازی دیگران برای پشتیبانی از این چشمانداز است.
قبل از اینکه بخواهید دیگران را رهبری کنید، باید بتوانید خودتان را رهبری کنید. رهبری کردن خودتان باید قبل از رهبری دیگران و رهبری سازمانی اتفاق بیفتد. مفهوم «خودرهبری» در ادبیات موجود در صنایع و سازمانهای مختلف پیدا میشود.
«رهبری خود» مربوط به تعالی شخصی افراد است؛ زیرا رهبری یکی از قدرتمندترین روشها برای الهام بخشیدن به دیگران است. این نوع رهبری به معنای این است که بهترین عملکرد خود را داشته باشید و برای کیفیت کاری که انجام میدهید مسئولیتپذیر باشید.
در این مطلب، ۵ عاملی را که بر موفقیت افراد در رهبری خودشان بسیار تاثیرگذار هستند بررسی میکنیم. این عوامل عبارتاند از: ترازیابی، متخصص شدن، به اشتراکگذاری، تداوم کیفیت کار و برقراری ارتباط موثر.
۱− ترازیابی
برای اینکه عملکرد بسیار خوبی داشته باشید، باید اعضای تیم و سازمان خود را به خوبی درک کنید. هنجارهای سازمان شما همان اصولی هستند که مشخص میکنند چه کاری مطلوب و چه کاری نامطلوب است. بسیاری از مواقع این اصول به طور صریح بیان نشدهاند و این وظیفه شماست که آنها را کشف کنید. این اصول، قطبنمای شما هستند و به شما کمک خواهند کرد که تصمیمات را بر اساس ارزشها و اهداف سازمان هدایت کنید.
برای مثال در اسلک، اعتقاد ما بر فراهم کردن یک تجربه عالی برای مشتریان است. اگر یک مشتری گزارش دهد که دچار مشکل شده، من وظیفه دارم کارهایم را رها کرده؛ درباره موضوع تحقیق و به سرعت مشکل را برطرف کنم. اما ممکن است در شرکت دیگری، رها کردن کاری که در دست دارم تصمیم اشتباهی باشد.
اکثر تصمیمات باید از چندین جهت سنجیده شوند. هر فردی مقدار محدودی زمان و انرژی برای کار دارد؛ پس اگر تلاشهای خود را با اصول سازمان تراز کنید، میتوانید مطمئن باشید که مشارکتهای شما بیشترین تاثیر را خواهد داشت.
البته ترازیابی، تنها به معنای انجام دادن هر آنچه سازمان از شما میخواهد نیست. شما به عنوان یک رهبر فرصتهای زیادی خواهید داشت که مشکلات و راهحلهای بالقوه آنها را شناسایی کنید. اما برای اینکه دیگران را متقاعد کنید که حل این مشکلات ارزشمند است، باید بدانید که چه اصولی برای سازمان مهم است و بتوانید از طریق این اصول با دیگران ارتباط برقرار کنید.
۲− متخصص شدن
متخصص شدن به معنای این است که شما مهارتهای فراوانی در انجام کاری دارید. تنها داشتن مهارتهای یک کار، برای متخصص شدن کافی نیست و رهبران باید در عمل متخصص باشند. طبق گفته یکی از پروفسورهای دانشگاه کلرادو به نام اندرز اریکسون، برای متخصص شدن به حدود ۱۰ هزار ساعت تمرین عملی و باکیفیت طی ۱۰ سال نیاز است.
افراد زیادی از من میپرسند: «آیا مهارتی که در خواندن اپرا داری، در مهندسی نرمافزار نیز به تو کمک میکند؟» من پاسخ میدهم: «بله؛ زیرا موسیقی، ذهنیت رشد را در وجود من توسعه میدهد. در مهندسی نرمافزار نیز دقیقا مانند خواندن یک موسیقی، باید تمرین و تلاش کنم تا نقاط ضعف را به نقاط قوت تبدیل کنم.»
دقت داشته باشید که هیچ راه میانبری برای متخصص شدن وجود ندارد و برای به دست آوردن آن باید شخصا تلاش کنید. از خودتان و اطرافیان سوال کنید: «بزرگترین حوزههایی که میتوانم در آنها رشد کنم چیست؟ برای متخصص شدن باید چه مهارتهایی را در وجودم توسعه دهم؟»
از آنجایی که ممکن است تصمیم بگیرید مهارتهای زیادی را توسعه دهید، از این سوالات برای هدایت تلاشهای خود استفاده کنید: «آیا این مهارت همتراز با سازمان است؟ آیا این مهارت همراستا با اهداف شخصی من است؟»
در نهایت باید گفت که هیچکس از زمان تولد خود متخصص نیست و برای رسیدن به این هدف باید هر روز تمرین و تلاش کرد.
همچنین بخوانید: «۹ سبک رهبری متداول – بهترین سبک رهبری چیست؟»
۳− بهاشتراکگذاری
بعد از رهبری خودتان، شروع به رهبری دیگران میکنید و به آدمهای اطراف خود قدرت میدهید تا بهترین عملکرد را داشته باشند. برای این کار باید دانش خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
بعد از اینکه زمان زیادی را برای متخصص شدن در یک مهارت صرف میکنید، ممکن است بهاشتراکگذاری دانش به صورت غیرشهودی اتفاق بیفتد. حتی ممکن است به صورت غریزی، یک مهارت را برای خودتان بخواهید و آن را با دیگران به اشتراک نگذارید. بعد از تلاشهای فراوان، ممکن است تخصص برای شما تبدیل به یک جادو شود که دوست دارید آن را در جعبهای مخفی کنید و فقط در مواقع ضروری آن را بیرون بیاورید. اما نگران نباشید، به اشتراکگذاری یک مهارت باعث از بین رفتن جادوی آن نمیشود؛ زیرا دیگران نحوه استفاده از این جادو را بلد نیستند.
نکته مهمی که باید به آن توجه کنید این است که زمانی که شما دانش را پیش خود نگه میدارید، کمک نمیکنید که آدمهای اطرافتان رشد کنند و آنها را وابسته به خودتان نگه میدارید. این کار هیچ کمکی به رشد شما نمیکند؛ زیرا دیگر زمان کافی برای یادگیری دانش جدید و ارتقاء خودتان نخواهید داشت. همچنین با این کار از کمک و مشارکت دیگران جلوگیری میکنید و به طور جدی به تیم آسیب میزنید.
به جای اینکه دانش را نزد خود مخفی نگهدارید، بهتر است آن را به اشتراک بگذارید. به دیگران آموزش دهید که چگونه کارهای مختلف را انجام دهند. میتوانید در جلسات دو نفره با همکاران، دانش خود را بهاشتراک بگذارید و منتور دیگران باشید یا در جلسات گروهی با ایجاد برخی مستندات، دانش خود را به افراد زیادی منتقل کنید. به همین ترتیب، این افراد نیز دانش خود را با دیگران به اشتراک میگذارند و چرخه اشتراک دانش ادامه پیدا خواهد کرد. با این کار زمان آزاد پیدا میکنید تا مهارتهای بیشتری را یاد بگیرید. دانش یک دنیای بیانتهاست و همیشه چیزی برای یادگیری وجود دارد.
۴− تداوم کیفیت کار
اوایل دوران کارم در یکی از جلساتی که با مدیر داشتم، به او گفتم: «من در اکثر پروژههای اخیر عملکرد بسیار خوبی داشتم. چه زمانی میتوانم ترفیع شغلی بگیرم؟» پاسخ هوشمندانه او این بود: «شما باید نشان دهید که میتوانید بهصورت مداوم همین کیفیت را داشته باشید.»
تداوم یک کار باکیفیت، تفاوت بین شانس و مهارت رهبری است. اینکه شما یک بار، کاری را باکیفیت عالی انجام دهید مهم نیست؛ چیزی که مهم است این است که بتوانید آن کار را به صورت مداوم باکیفیت انجام دهید. برای اینکه عملکردتان به صورت مداوم خوب باشد، باید انواع پروژهها را در سایزهای مختلف انجام دهید. این کار شما را در معرض چالشهای مختلف و متنوعی قرار میدهد و باعث توسعه رویکرد شما برای حل مسائل میشود.
بگذارید مدیر شما بداند که در هر زمانی در حال یادگیری چه مهارتی هستید. حواستان به پروژههای آینده باشد و به مدیر خود بگویید که به کدام یک از آنها علاقه دارید. در طول پروژه به این موضوع فکر کنید که هنگام کار کردن چه مهارتهایی را میتوانید یاد بگیرید. با این کار نهایت استفاده را از زمان کاری خود میکنید.
گاهیاوقات ممکن است شما را در پروژهای قرار دهند که هیچ اشتیاقی به آن ندارید؛ اما موفقیت آن برای تیم حیاتی است. در این مواقع باید ثابت کنید که این کار را هم به خوبی انجام میدهید.
اینکه همواره عملکرد خوبی داشته باشید، به توسعه برند شخصی شما نیز کمک میکند و اعتماد همکاران را جلب میکند. ایجاد و توسعه این اعتماد به زمان و تجربه نیاز دارد و چیزی نیست که در یک شب اتفاق بیفتد.
۵− برقراری ارتباط موثر
آیا تاکنون با خود گفتهاید «چرا هیچکس به حرف من گوش نمیدهد؟» من در ابتدای دوران کاری این سوال را بارها از خود پرسیدهام. سپس یک روز مدیرم سرنخی به من گفت که بهخوبی به حرفهای دیگران گوش نمیدهم. در ابتدا این بازخورد احساسات منفی در وجودم ایجاد کرد؛ اما در زندگی حرفهای من تحولآفرین بود و باعث شد رمز برقراری ارتباط موثر که همان «گوش دادن» است را پیدا کنم.
گوش دادن تنها به معنای دریافت اطلاعات نیست؛ بلکه به معنای ترکیب اطلاعات با زمینه آن است. باید پسزمینه ذهنی فردی که اطلاعات را میدهد درک کنید. در واقع ترکیب اطلاعات با زمینه آن، اولین قدم برای برقراری ارتباط موثر با دیگران است.
جنبه دیگر ارتباط موثر، تکرار اطلاعات در زمینههای مناسب است. در آن زمان که من تعجب میکردم «چرا کسی به حرفهایم گوش نمیدهد» تکرار کردن حرفهایم واقعا آزاردهنده بود؛ اما بعد از مدتی که ارتباط موثر را در محل کارم مشاهده کردم، متوجه شدم که افراد اطلاعات را از کانالهای مختلفی منتقل میکنند. آنها نه تنها اطلاعات مهم را در فواصل زمانی مناسب دوباره منتقل میکردند؛ بلکه برای هر مخاطب، جزئیات متناسب با او را ارائه میدادند.
یادگیری گوش دادن صحیح و تلفیق اطلاعات، به علاوه یادگیری نحوه بهاشتراکگذاری موثر آنها، مهارت پایهای برای تاثیرگذاری بر افراد بدون استفاده از قدرت است. شما برای جمعآوری مردم در اطراف یک چشمانداز جمعی به این تاثیرگذاری نیاز خواهید داشت.
زمانی که کار خود را به عنوان مهندس نرمافزار شروع کردم، از خودم میپرسیدم چرا ایدههای من در شرکت و حتی در صنعت اجرا نمیشود. بعد از اینکه کمی به مهارت رهبری توجه کردم، متوجه شدم اگر الهامبخش دیگران باشم و روی آنها تاثیر بگذارم، میتوانم ایدههای مختلف را اجرایی کنم.
اگر میخواهید رهبر خوبی باشید، از رهبری خودتان شروع کنید و همواره به دنبال یادگیری دانش بیپایان در زمینه رهبری باشید.
منبع: slack.engineering
همچنین بخوانید: «رهبران را برای کاری که میتوانند انجام دهند استخدام کنید؛ نه کاری که انجام دادهاند!»
یک نظر در “برای رهبری دیگران، ابتدا خودتان را رهبری کنید!”