مدیریت و رهبری

6 پارادوکس رهبری در عصر دیجیتال

رهبری-در-عصر-دیجیتال

برای موفقیت در عصر دیجیتال، رهبران نباید به نقاط قوت خود اعتماد کنند؛ بلکه باید به دنبال کسب ویژگی‌هایی باشند که شامل ۶ پارادوکس رهبری زیر هستند. 

همه‌گیری کرونا به ترندی که در دهه گذشته در حال گسترش بود، سرعت بیشتری بخشیده است. همزمان با رشد دیجیتالی و پیچیده‌تر شدن دنیا، دامنه تصمیماتی که رهبران باید بگیرند گسترش یافته است؛ این تصمیمات شامل مواردی مثل تفکر استراتژیک درباره تصویر کلان، اجرای دقیق و افزایش تعلق سازمانی کارکنان می‌شود. همچنین معیارهای تصمیم‌گیری گسترش یافته‌اند و مدیران باید در تصمیم‌گیری‌های خود علاوه بر سود شرکت، به ملاحظات دولتی، زیست محیطی و اجتماعی نیز توجه داشته باشند. سال گذشته مدیران مجبور به تصمیم‌گیری سریع درباره موارد مختلفی بودند که قبلا آن‌ها را تجربه نکرده بودند.

رهبران برای موفقیت در این دوره جدید ارزش‌آفرینی، به مهارت‌ها و توانایی‌های جدیدی نیاز دارند. تحقیقات عمیق موسسه کسب‌وکار هاروارد درباره بیش از ۱۰ شرکت که خود را برای موفقیت در دنیای جدید متحول کرده‌اند و موقعیت مناسب خود را به دست آورده‌اند (از جمله مایکروسافت و فیلیپس)، نشان می‌دهد که رهبران این شرکت‌ها به دنبال کسب مهارت در زمینه‌های گسترده و متنوع و کسب خصوصیات مختلفی هستند؛ نه اینکه فقط به نقاط قوت خود اعتماد کنند. آن‌ها یاد گرفته‌اند که چگونه با افرادی که تجربیات، پیش‌زمینه و طرز تفکر متفاوتی دارند همکاری کنند و بر همکاری با یکدیگر با وجود همه اختلافات، برای هدایت تجارت خود تاکید کرده‌اند.

خصوصیاتی که رهبران شرکت‌کننده در این نظرسنجی به آن‌ها اشاره کردند و اهمیت زیادی برای آن‌ها در این روزها قائل بودند با ۶ پارادوکس رهبری که در کتاب اخیر بلر شپرد به نام «۱۰ سال تا نیمه‌شب» ذکر شده همسو هستند. این پارادوکس‌ها را در ادامه بررسی می‌کنیم.

مجری-استراتژیک

۱- مجری استراتژیک (Strategic Executor)

رهبرانی که می‌خواهند در این فضای تجاری پیچیده و سریع به موفقیت برسند، باید تصویر واضحی در مورد شکل‌گیری دنیای جدید و جایگاه شرکت‌شان در آن دنیا داشته باشند. این کار نیاز به مدیریت استراتژیک و مدیرانی دوراندیش دارد که بتوانند به جای اینکه تنها به فکر امروز و فردا باشند، ببینند دنیا در حال حرکت به چه سمتی است تا بفهمند چگونه می‌توان در آینده با روش‌های متفاوت از امروز، ارزش ایجاد کرد و موقعیت قدرتمندی برای شرکت به دست آورد. 

البته یک استراتژیست خوب بودن، کافی نیست. رهبران باید به همان اندازه در اجرا نیز مهارت داشته باشند. آن‌ها باید تحولی را که سازمان برای رسیدن به آینده به آن نیاز دارد ایجاد کنند. آن‌ها باید بتوانند استراتژی را به مراحل مختلف اجرایی تبدیل کنند و این مراحل را تا انتها مشاهده کنند. آن‌ها باید قادر به تصمیم‌گیری سریع عملیاتی باشند که منجر به ایجاد مسیری برای انتقال به آینده می‌شود. 

از بسیاری جهات، مدل دیجیتالی خلق ارزش حتی ممکن است به مهارت‌های اجرایی قوی‌تری نسبت به گذشته احتیاج داشته باشد؛ زیرا کارهای زیادی برای کنار زدن محدودیت‌ها وجود دارد.

۲- قهرمان فروتن (Humble Hero)

عصر دیجیتال، رهبران قهرمانی را می‌طلبد؛ افرادی که مایل به تصمیم‌گیری جسورانه (مانند از بین بردن موقعیت‌های خاص تجاری یا به دست آوردن موقعیت‌های جدید) در زمان عدم اطمینان هستند. 

در عین حال رهبران باید فروتن باشند تا آنچه را نمی‌دانند تصدیق كنند و افرادی را با مهارت‌ها، زمینه‌ها و توانایی‌های بالقوه بسیار متفاوت استخدام كنند. آن‌ها باید مایل به یادگیری از افرادی باشند که ممکن است از قدرت رهبری کمتری برخوردار باشند؛ اما بینش بیشتری داشته باشند. رهبران باید بسیار فراگیر و شنوندگانی عالی باشند تا نه تنها تکنولوژی‌های جدید، بلکه روش‌های جدید انجام کارهایی را درک کنند که متفاوت از عملکرد قبلی آن‌ها هستند. 

همچین بخوانید: «مهارت همدلی؛ ابزاری ضروری برای رهبران»

۳- خوره تکنولوژی و انسان‌دوست (Tech-Savvy Humanist)

در گذشته ممکن بود که رهبران، چالش‌های فناورانه شرکت را به مدیران ارشد اطلاعات یا مدیران ارشد دیجیتال بسپارند؛ اما این روش در این روزها دیگر اثربخش نیست. با توجه به اینکه تکنولوژی تقریبا به یک جزء ضروری در هر کاری که یک شرکت انجام می‌دهد (از جمله نوآوری، مدیریت محصول، عملیات، فروش، ارائه خدمات به مشتری، امور مالی یا هر زمینه دیگری) تبدیل شده است، هر رهبری باید متوجه شود که تکنولوژی می‌تواند چه کارهایی را و به چه شکلی برای شرکت انجام دهد.

در عین حال رهبران باید افراد را به خوبی درک و از آن‌ها مراقبت کنند. آن‌ها باید بفهمند که تکنولوژی چگونه بر زندگی مردم تاثیر می‌گذارد و باید به اعضای تیم خود کمک کنند تا تغییراتی که در نتیجه تکنولوژی ایجاد خواهند شد را قبول کنند و با آن‌ها سازگار شوند. این به معنای افزایش تعلق سازمانی افراد با درجه عظیمی از همدلی و اصالت است که به آن‌ها کمک می‌کند تا تغییرات را بپذیرند و از تحولات مشترک برخوردار شوند. 

تکنولوژی-منابع-انسانی

۴- نوآور سنتی (Traditioned Innovator)

احتمالا اهداف و ارزش‌های شرکت هرگز به اندازه امروز در دنیای تغییر مداوم و اختلالات متعدد مهم نبوده‌اند.

در شرایط عدم اطمینان، داشتن شفافیت درباره اهداف و ارزش‌ها به راهنمایی سازمان‌ها در مسیر رسیدن به ارزش‌آفرینی کمک می‌کند. در حالی که رهبران جایگاه شرکت خود را در جهان دوباره تصور می‌کنند، باید تصویر واضح و روشنی در مورد اینکه به عنوان یک شرکت دقیقا چه کاری انجام می‌دهند داشته باشند. آ‌ن‌ها باید در مورد دلیل وجود سازمان (اهداف و ارزش‌های آن) شفاف باشند تا بتوانند به شکلی منحصربه‌فرد ارزش‌آفرینی کنند و سایر بازیگران اکوسیستم و بازیگران احتمالی آینده را درگیر کنند. 

در عین حال رهبران باید سریع‌تر از هر زمان دیگری، نوآوری داشته باشند و چیزهای جدید را امتحان کنند. آن‌ها باید شهامت شکست داشته باشند و اجازه دهند دیگران نیز شکست بخورند. با این وجود، همه این آزمایشات و نوآوری‌ها نباید نامحدود باشند؛ بلکه باید در چارچوب‌های منطبق با اهداف شرکت اتفاق بیفتند. 

۵- سیاست‌مدار صادق (High-Integrity Politician) 

در یک اکوسیستم که شرکت‌ها، موسسات و افراد باید برای ایجاد ارزش همکاری کنند؛ داشتن مهارت حمایت و مذاکره،‌ تشکیل دادن ائتلاف‌ها و غلبه بر مشکلات برخی از توانایی‌های اساسی رهبری هستند. 

رهبران باید سازش کنند، در تغییر روش‌ها انعطاف‌پذیر باشند و یک قدم به عقب برگردند تا بتوانند دو قدم به جلو حرکت کنند. اگر رهبران اعتماد و یکپارچگی را به عنوان بستر کلیه اقدامات خود تعیین کنند، این روش عملیاتی می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد. همکاری موثر در اکوسیستم‌ها تنها زمانی می‌تواند اتفاق بیفتد که طرفین درگیر بتوانند به یکدیگر اعتماد کنند. مشتریان تنها زمانی می‌توانند بینش ممتازی را به اشتراک بگذارند و در اکوسیستم‌ها شرکت کنند که بتوانند به نحوه استفاده از داده‌های خود و نحوه برخورد با آن‌ها اعتماد کنند.

یکپارچگی، کلیدی برای رگولاتوری روزافزونی است که بسیاری از شرکت‌ها شاهد آن هستند. در اقتصاد مبتنی بر داده، صداقت و یکپارچگی از جمله شرایط بنیادین و ضروری هستند. کامپیوترها و ماشین‌ها نمی‌توانند این شرایط را ایجاد کنند و این رهبران هستند که باید انتخاب‌های آگاهانه‌ای با اقدامات و گفتارشان داشته باشند. 

۶- محلی‌گرایی با ذهنیت جهانی (Globally-Minded Localist)

تکنولوژی مرزها و فاصله‌های زیادی را از بین برده است. اکنون دسترسی به مشتریانی در آن سوی کره زمین و همکاری با افرادی که فاصله زیادی با ما دارند، بسیار آسان‌تر از گذشته شده است. 

از همین رو شرکت‌هایی که در عصر دیجیتال فعالیت می‌کنند، به اجبار باید در سطح جهانی فکر کنند؛ حتی اگر این تفکر جهانی فقط برای دستیابی به بینش و استعداد در جهت تامین نیازهای محلی باشد. این موضوع به رهبرانی نیاز دارد که بتوانند در سطح جهانی فکر کنند؛ خود را در معرض تفکر جدید قرار دهند و با افرادی از سراسر دنیا تعامل داشته باشند و کار کنند.

در عین حال، رهبران عصر دیجیتال باید نسبت به وضعیت و ترجیحات مشتریان، جوامع محلی و اکوسیستم‌هایی که در آن فعالیت می‌کنند، کاملا آگاه و پاسخگو باشند. مشتریان، شرکا و موسسات انتظار دارند که شرکت‌ها به نیازهای خاص آن‌ها پاسخ دهند و مسلما رهبران باید برای برآورده کردن این انتظارات، طرز تفکر محلی را در پیش بگیرند.

گرچه این لیست به هیچ وجه جامع نیست، اما یک راهنمای خوب برای شروع مذاکره درباره دوره‌ پیش روی ما یعنی دوره پسا‌کرونا است. عصر دیجیتال و بزرگی تغییر و تحول مورد نیاز برای آن، مستلزم آن است که رهبران بر قدرت خود افزوده و دیافراگم بینش خود را گسترش دهند تا جهان پیچیده‌ای را که در آن زندگی می‌کنیم، مدیریت کنند. ما معتقدیم آن دسته از رهبرانی که فروتنی، شهامت و تعهد لازم برای بازآفرینی خود را دارند قهرمانان عصر دیجیتال خواهند بود. 

منبع: HBR 

همچنین بخوانید:‌ «رهبران خوب وقتی جایگزین رهبران بد می‌شوند، چه کارهایی انجام می‌دهند؟»

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *