مدیریت و رهبری

7 ترند سبک رهبری سازمان برای سال 2023

سبک رهبری

آموزش توسعه و سنجش سبک رهبری همیشه موضوع روز سازمان ها و منابع انسانی بوده است.هر سازمانی می خواهد به رهبران خود دانش روز مدیریت را آموزش دهد، سبک رهبری آنها را بسنجد و آنها را برای چالش های پیش رو آماده کند.

در خصوص ترندهای روز بهترین سبک رهبری، هیچ فرمول جادویی وجود ندارد اما نکاتی وجود دارد که سازمان می تواند از آن در توسعه و آموزش مدیران استفاده کند.

 در ادامه نگاهی به ترندهای سبک های رهبری در مدیریت سازمان خواهیم داشت:

  • همدلی

  • سبک رهبری هیبرید

  • ذهنیت رشد

  • رهبری خدمتگزار

  • تفاوت های ذهنی و روانی

  • جهت گیری های ضمیر ناخودآگاه

همدلی

همدلی با افراد تیم یک قدرت فوق العاده در مدیریت است، با وجود این، جای تعجب است که چرا رهبران سازمان در این زمینه ضعیف عمل می کنند. اگر می خواهید سبک رهبری خود را ارتقا دهید، باید مهارت های همدلی با افراد تیم را در خودتان بهبود ببخشید.

البته موضوع بحث ما تملق گفتاری نیست. این به نوعی مراقبت و حمایت رهبری سازمان از کارکنان است و یکی از مهمترین فاکتورهای آن گوش دادن فعال به آنهاست.

کار کردن همیشه چالش های خاص خود را داشته است.ما می توانیم تمام تمرکز خود را روی وظایف و عملکرد افراد بگذاریم و فراموش کنیم که هر کسی استرس‌ها و مشکلات خاص خود را دارد که باید با آن‌ها کنار بیاید، مخصوصاً در مورد رفاه و سلامت روان.

یک رهبر امروزی، احساس افراد تیم خود را درک می کند و می تواند به آنها کمک کند. این قابلیت با آموزش و سنجش سبک رهبری امکان پذیر است.

رهبری هیبرید

با آغاز شیوع کرونا، رهبری سازمان با چالش های جدیدی روبرو شد. اول از همه، بسیاری از کارکنان سازمان دور کار شدند. یک مدیر چطور می تواند تیم خود را در حالی که در سازمان حضور ندارند و دورکاری می کنند، مدیریت کند؟

بعد از بحران کرونا و پذیرش دورکاری، در حال حاضر افراد زیادی بصورت دورکاری و یا هیبرید فعالیت می کنند و برخی دیگر ترجیح می دهند ساعات کار خود را در شرکت بگذرانند.

رهبران سازمان باید بتوانند با سبک جدید فعالیت کارمندان کنار بیایند و در عین حال نسبت به عملکرد آنها منعطف و منصف باشند.

همه برنامه های توسعه مدیریت سازمان باید فعالیت های هیبرید را پوشش دهند چون این مساله یکی از چالش های اصلی رهبری سازمان است به ویژه زمانی که خود مدیر نیز دورکار یا هیبرید باشد.

ذهنیت رشد

ذهنیت رشد که اولین بار دکتر کارول دوک آن را مطرح کرد، فرایندی است که به شما کمک می کند تا ضمن غلبه بر چالش ها رشد کنید.

احتمالا افرد زیادی را می شناسید که به جای دیدگاه چالشی و رشد، ذهنیت ثابتی دارند.

افرادی که ذهنیت ثابتی دارند معمولا:

بازخورد دیگران را نادیده می گیرند

به راحتی تسلیم می شوند

به هر قیمتی از شکست اجتناب می کنند

باور دارند که استعدادهایشان ثابت است و نمی توانند پیشرفت کنند

نقطه ضعف های خود را پنهان می کنند تا ضعیف به نظر نرسند

برعکس، افرادی که ذهنیت رشد دارند:

باور دارند که با تمرین و اموزش کامل می شوند

در هر فرصتی از بازخورد گرفتن استقبال می کنند

باور دارند که می توانند پیشرفت کنند و بهتر شوند

حالا می توانید ببینید چرا ذهنیت رشد برای یک رهبر ضروری است. اهمیت این مساله هم برای خود فرد و هم برای افراد تیم او است.

به نظر شما کدام یک دستاوردهایی بیشتری خواهد داشت؟ تیمی که توسط مدیری با ذهنیت رشد رهبری می شود یا تیمی که مدیر آن طرز فکر ثابت دارد.

رهبری خدمتگزار

این سبک رهبری از مدت ها قبل وجود داشته است، اما دلیل مطرح شدن مجدد آن چیست؟

بعد از درگذشت ملکه، احساس وظیفه و سبک رهبری خدمتگزار او بسیار مورد توجه قرار گرفت. دیدگاه او این بود که او در خدمت دیگران است و نه برعکس. همانطور که بارها مطرح کرده است که ملکه بودن به معنای “اول وظیفه و بعد خود” است.

رهبران می توانند درس های زیادی از این سبک رهبری بگیرند و از آن در مورد حضور در تیم های خود استفاده کنند.

سبک رهبری

همچنین بخوانید: «6 استراتژی رهبری در زمان عدم اطمینان»

تفاوت های ذهنی و روانی

بیشتر رهبران سازمان در خصوص برابری، تنوع و شمول آموزش می بینند اما تعداد کمی از آنها در خصوص تفاوت های ذهنی و روانشناختی آموزش می بینند و سعی میکنند جهان را از دیدگاه هرکدام از این افراد ببینند.

در این زمینه هیچ راه درست یا غلطی وجود ندارد، این فقط بین افراد است و شما بعنوان رهبر سازمان باید آن را بپذیرید، درک کنید و حمایت کنید.

چند نمونه از انواع تفاوت های ذهنی و روانی عبارتند از:

اوتیسم

بیش فعالی

دیسپراکسی (دیس پراکسی یک اختلال حرکتی مبتنی بر عملکرد مغز است. این اختلال بر مهارت‌های حرکتی خام و ابتدایی، برنامه‌ریزی حرکتی و هماهنگی تأثیر می‌گذارد. این اختلال به هوش مربوط نیست، اما گاهی اوقات می‌تواند بر مهارت‌های شناختی نیز تأثیر بگذارد. دیس پراکسی گاهی با اصطلاح اختلال هماهنگی رشد نیز به کار گرفته می‌شود.)

دیسکلکولیا (اختلال یادگیری ریاضی است که توانایی فرد در یادگیری مفاهیم مربوط به اعداد، انجام محاسبات دقیق ریاضی، پیدا کردن رابطه علت و معلول و حل مسئله و انجام سایر مهارت‌های اساسی ریاضی را مختل می‌کند. دیسکلکولیا در بین حدودا 11 درصد از کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی با کمبود توجه (ADHD یا ADD) وجود دارد.)

سندرم تورت ( (Tourette Syndrome) یا TS یک مشکل در سیستم عصبی است که باعث می شود افراد “تیک” داشته باشند. تیک ها کشش ، حرکات یا صداهای ناگهانی هستند که افراد به طور مکرر انجام می دهند. افرادی که تیک دارند نمی توانند بدن خود را از انجام این کارها باز دارند. به عنوان مثال ، یک فرد ممکن است مرتباً چشمک بزند.)

کافی است این اختلالات را بشناسید و مطمئن شوید درک بالایی د خصوص هر یک از این موارد دارید.

جهت گیری های ذهنی ناخودآگاه

به‌عنوان رهبر یک تیم، همه ما ممکن است تجربیاتی در  زندگی خود را داشته‌ باشیم که باورها، ارزش‌ها و نظرات شما را در مورد افراد دیگر و به طور کلی جهان شکل داده است. این بدان معنا نیست که آنها درست یا منطقی هستند.

نمونه هایی از سوگیری ناخودآگاه می تواند شامل موارد زیر باشد:

کسی را بیشتر دوست داشته باشید، زیرا آنها هم علایق شما را دارند

دوست نداشتن کسی چون عقیده او با شما متفاوت است

کسی را بیشتر دوست داشته باشید زیرا او تجربه مشابه شما را داشته است

دوست نداشتن کسی چون با شما متفاوت است

این کلیشه به این معنی است که تصمیمات بر اساس مطابقت داشتن با دیدگاه شما گرفته می شود. شما حتی ممکن است از آن آگاه نباشید و از این رو اصطلاح تعصب ناخودآگاه به آن تعبیر می شود.

این افراد معمولاً در برابر برابری و تنوع مقاومت می کنند و اگر رهبر باشید می تواند شما را با چالش روبرو کند.

رویکرد نسل z

کارکنان نسل Z افرادی هستند که در سال های 1997 تا 2012 متولد شده اند. برای نسل های قبلی، یک مسیر شغلی روشن با دستمزد مناسب برای رضایت شغلی کافی بود. اما در خصوص نسل Z اینطور نیست.

کارکنان نسل Z همه موارد فوق را به همراه انعطاف پذیری، همسویی ارزش، تعادل بین کار و زندگی، دورکاری و مرخصی انعطاف پذیر برای شروع می خواهند. این افراد تا سال 2025، 27 درصد از نیروی کار را تشکیل می دهند.

این برای رهبران چه معنایی دارد؟

اما توصیه ما به شما این است که Gen Z را خیلی بهتر درک کنید. انگیزه‌های آن‌ها، نگرش‌هایشان نسبت به کار و دستمزد و تشنگی آن‌ها برای انعطاف‌پذیری را درک کنید.

شما در آینده تعداد بیشتری از آنها را مدیریت خواهید کرد، بنابراین شما و شرکتتان باید رویکرد خاصی برای گرفتن بهترین ها از آنها داشته باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *